
اگر جنگ بین یزید و امام حسین ع اکنون رخ میداد ما در کدامین جبهه بودیم؟
برای جواب این سئوال مروری بر تاریخ می اندازیم..
افرادی که در مقابل امام حسین قرار گرفتند انسانهای غریبه و ناآگاه نبودند بلکه اکثرشان دوران
پیامبر اکرم ص و امام علی و امام حسن ع را درک کرده بودند و کاملا به اوضاع سیاسی آگاه بودند.
مثال واضح همین حر ریاحی که وقتی راه را
بر امام حسین بست .امام به او گفت :"مادرت به عزایت
بنشیند..." ولی حر جواب داد : چه بگویم که مادرت حضرت زهرا س دختر رسول خداست .
دقت کنید می دانستند امام حسین نور دو چشمان پیامبرشان است ولی راه را ر او بستند و با او
جنگیدند.نامه نوشتند به امام زمانشان که آقا بیا منتظر شماییم تا حمایتتان کنیم.امام نیز سفیری
فرستادند برای بیعت.. چه شد .همینان که نامه نوشتند بعلت طمع و ترس و حفظ جان به سفیر
امام پشت کرده و حتی از جانش نیز حمایت نکردند. در روز قبل عاشورا یاران امام بیشتر بود ولی
در ان شب حساس که امام فرمودند :چراغها را خاموش کنید تا آنان که نمی خواهند
شهید شوند
بروند، همه رفتند جز تعدادی یار مخلص و وفادار. تاریخ همچنان دنبال جواب برای این سئوال
است
که چرا چنین شدند افرادی که هنوز ربع قرنی از زمان پیامبر نگذشته بود ولی امامان معصوم را کشتند.
هنوز کفن رسول اکرم خشک نشده بود که خلیفه های نالایق را جایش نشاندند.به امام علی توجهی
ننمودند و در جنگها تنهایش
گذاشتند.و بخاطر هوسهای دنیایی اسدالله را شهید کردند. امام حسن ع
را حمایت نکردند و به معاویه روی آوردند.و از همه بدتر و فاجعه بارتر سید جوانان بهشت را با ناجوانمردی
سر بریدند. اهل بیتش را به اسیری گرفتند و اموالشان را به یغما بردند. محرم این نیست که به عادت
همیشه پای روضه ها بنشینیم و بدون فهم و درک اشک بریزیم. محرم اینست که درکمان را از قیام بالا
ببریم و بینشمان را به مسائل بروز کنیم.اینکه میبینید در زمان جنگ تحمیلی پیر و
جوان به جبهه رفتند
نشان دهنده اینست که محرم را فهمیدند و ولایت را شناختند و به موقع تصمیم گرفتند که بسی مهم
بود. در این دهه ای که گذشت شاهد بسیاز ی از اتفاقات ناگوار بودیم که مهمترین دلیل وقعشان
عدم شناخت و بینش سیاسی بود و عدم گوش بفرمان ولایت بودن.
چطور می توانیم ادعا کنیم که در لشکر امام حسین بودیم در صورتی که گوش بفرمان نائب امام زمانمان نیستیم؟
چطور می توانیم ثابت کنیم وقتی در این برهه حساس ،ولایت و نظام را رها کرده ایم ، حسینی هستیم؟
آیا فقط ذکر این نکته که برای امام حسین
ع تکایا و مجالس گوناگون برپا میکنیم ، در مسیر درستی
هستیم و ولایی هستیم؟
عبرت.. کلمه ای که ای کاش بیشتر در این مجالس به این موضوع پرداخته شود.
چطور می شود افرادی که تمام سختیهای به ثمر رسیدن انقلاب را کشیدند و شکنجه شدند در راه
تثبیت نظام کنار کشیدند و حتی به صف دشمنان ملحق شدند.مگر همینان نبودند که بدو تشکیل
انقلاب ما را تشویق به حفظ این نظام با نثار مال و جان می کردند.چه شد؟؟
مگر تاریخ باید چند بار واقعه ای را تکرار کند تا ما عبرت بگیریم..
چرا نباید از مارقین ، قاسطین و خوارج عبرت بگیریم.؟
تاریخ معلمی نیست که از عبرت نگرفتنهامان به راحتی بگذرد ،بلکه چنان درسی میدهد که شاید تا
سالها و حتی قرنها باید تاوان
بدهیم! چرا در زمانه ای که گوش بفرمان ولی امر
مسلمین بودن
حصاری ست بین حق و باطل ، از بیراهه می رویم . چگونه ما در صف یاران امام زمان باشیم که
از
نائبش حمایت نمی کنیم.چگونه خود را حسینی بنامیم که حرکات و گفتارمان حسینی نیست.
چگونه می توانیم ثابت کنیم با رهبر عزیز
که نائب بحق مولایمان است همراهیم در صورتی که
براحتی خون شهدا را ندیده میگیریم.
خدایا به ما درک و بینش حسینی عطا فرما تا
بتوانیم بموقع فتنه ها را بشناسیم و در دفعش
تلاش کنیم.تصور کنیم که امام خامنه ای سفیری ست از جانب امام زمان تا از ما بیعت بگیرند.
آیا درست است که همگان با ایشان دست بیعت دراز کنیم ولی در حوادث تنهایش بگذاریم تا خون
دل بخورد.آیا نمی خواهیم از نامردی مردم کوفه درس بگیریم ؟
محرم ،عاشورا و قیام درسی ست بزرگ برای آنان که به آزادی و آزادمردی می اندیشند.
*پ ن 1: اگر آن روز حسین فاطمه تنها بود....نگذاریم که این واقعه تکرار شود
*پ ن 2: لبیک یا خامنه ای ... لبک یا حسین است.
*پ ن3: آنها که رفتند کاری حسینی کردند و ما بیچارگان که مانده ایم باید کاری زینبی کنیم و
گرنه یزیدی هستیم.(دکتر شریعتی)